وصیت نامه شهید محمد استحکامی جهرمی

ساخت وبلاگ

درباره ما

این وبلاگ توسط زهرا آفرینش فر دانش آموز سال چهارم تجربی دبیرستان علویه شهرستان جهرم جهت شرکت درمسابقه وبلاگ نویسی تهیه وتنظیم گردیده است.

وصیت نامه شهید محمد استحکامی جهرمی...
ما را در سایت وصیت نامه شهید محمد استحکامی جهرمی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alaviyeh96 بازدید : 33 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 10:51

درباره ما

این وبلاگ توسط زهرا آفرینش فر دانش آموز سال چهارم تجربی دبیرستان علویه شهرستان جهرم جهت شرکت درمسابقه وبلاگ نویسی تهیه وتنظیم گردیده است.

وصیت نامه شهید محمد استحکامی جهرمی...
ما را در سایت وصیت نامه شهید محمد استحکامی جهرمی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alaviyeh96 بازدید : 172 تاريخ : سه شنبه 12 دی 1396 ساعت: 11:41

درباره ما

این وبلاگ توسط زهرا آفرینش فر دانش آموز سال چهارم تجربی دبیرستان علویه شهرستان جهرم جهت شرکت درمسابقه وبلاگ نویسی تهیه وتنظیم گردیده است.

وصیت نامه شهید محمد استحکامی جهرمی...
ما را در سایت وصیت نامه شهید محمد استحکامی جهرمی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alaviyeh96 بازدید : 175 تاريخ : سه شنبه 12 دی 1396 ساعت: 11:41

  چهار پنج ماهی هست که مصطفی رو میشناسم جوان خوش چهره و مهربان ، با یه ته ریش زیبا و چفیه دور گردنش که خیلی معصومیت چهره اش رو بیشتر کرده زن و زندگی رو رها کرده و برای دفاع از مقدساتش به جهاد اومده ...این یکی دو ماه آخر خیلی روزا با همیم و صفا میکنیمدیشب رفته بود آرایشگاه ؛ وقتی برگشت خیلی خوشگل شده بود ،با بچه ها حسابی اذیتش کردیم که چیه ؟! زیر سرت بلند شده وسط جبهه ؟! و از این حرفا خواستیم بخوابیم دیدم دراز کشیده و داره با موبایلش یواش و آروم حرف میزنه ،دوباره شروع کردیم به دست انداختنش که دیدی گفتیم ، امروز سر و صورت رو صفا دادی خبراییه و ...گفت : بابا اذیت نکنید 25 روزه خونه نرفتم و خانمم رو ندیدم و دلم براش تنگ شده . ما هم دل داریم خوب تا ساعت 3 صبح توی رختخواب داشت با همسرش حرف میزد و وصیت نامه شهید محمد استحکامی جهرمی...ادامه مطلب
ما را در سایت وصیت نامه شهید محمد استحکامی جهرمی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alaviyeh96 بازدید : 199 تاريخ : يکشنبه 12 آذر 1396 ساعت: 19:51

  با سلام و صلوات به ساحت مطهر حضرت ولی‌عصر(عج) و نایب برحقش امام خامنه‌ای و امام خمینی(ره) و شهدای گرانقدری که با خون‌های ریخته شده خود در راه اسلام و حقانیت، راه روشن و هموار را به ما نشان داده‌اند.همیشه از خداوند خواسته‌ام که مرا در پیدا کردن راه درست، (همان راهی که شیطان قسم خورده که بندگانت را از این راه گمراه می‌کنم) کمک و راهنمایی کند و در این راه ثابت قدم قرار دهد؛ خدا را شاکر هستم که مصداق آیه‌ای که می‌فرماید: وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ (سوره بقره آیه ۲۱۶) شده‌ام.خیلی وقت‌ها شده است که چیزی را دوست داشته‌ام و از شر آن آگاه نبوده‌ام و خداوند آن را از بنده دور کرده است و خیلی وقت‌ها هم شده است که چیزی را دوس وصیت نامه شهید محمد استحکامی جهرمی...ادامه مطلب
ما را در سایت وصیت نامه شهید محمد استحکامی جهرمی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alaviyeh96 بازدید : 163 تاريخ : يکشنبه 12 آذر 1396 ساعت: 19:51

  هر وقت صحبت بچه دار شدن می‌شد شهید باقری می‌گفت:من دوست دارم فرزندم پسر باشد به این دلیل که اگر من نبودم از شما مواظب کند.می گفتم خب خودت هستی. جواب‌ می‌داد: نه من زود می رم. انگار می‌دانست زود خواهد رفتفرزند اولمان که متولد شد نامش را محدثه گذاشتیم. اسم دختر دوممان را هم محدثه انتخاب کرد.من دوست داشتم بگذارم ریحانه. سه بار از لای قرآن برداشتیم که هر سه بار نام زینب درآمد. وصیت نامه شهید محمد استحکامی جهرمی...ادامه مطلب
ما را در سایت وصیت نامه شهید محمد استحکامی جهرمی دنبال می کنید

برچسب : عبدالله, نویسنده : alaviyeh96 بازدید : 178 تاريخ : يکشنبه 12 آذر 1396 ساعت: 19:51

  یک‌سری اول رفت سوریه و برگشت. بعد از بازگشت، دیدیم این بچه مثل اسپند روی آتش است، دائم می‌گفت: "دوباره بروم". با دیدن اوضاع آنجا، طاقت ماندن در اینجا را نداشت. پدر و مادر را راضی کرد و باز هم رفت سوریه و طولی نکشید که گفتند پر زده است. وقتی بار اول از سوریه برگشت، می‌گفت: «جایتان خالی؛ در حرم خانم زینب(س) نماز خواندم.» مکه‌اش را رفت. کربلا هرسال می‌رفت. پیاده‌روی اربعین را می‌رفت و سوریه‌اش را هم رفت و زیارت کرد، چه ذوق و شوقی داشت و می‌گفت: «قربان مظلومیت خانم زینب(س)، چقدر حرمش خلوت بود، به‌خاطر اوضاع جنگ حرمش زیاد زائر ندارد، خدا ان‌شاءالله کمک کند که زودتر داعشی‌ها و تکفیری‌ها نابود شوند و سوریه آزاد شود و خانم حضرت زینب(س) هم تنها نباشد». وقتی می‌رفت، می‌گفت: «می‌رویم تا ان‌شاءالله س وصیت نامه شهید محمد استحکامی جهرمی...ادامه مطلب
ما را در سایت وصیت نامه شهید محمد استحکامی جهرمی دنبال می کنید

برچسب : عبدالله, نویسنده : alaviyeh96 بازدید : 187 تاريخ : يکشنبه 12 آذر 1396 ساعت: 19:51

  از ساعت 12 تا 4 صبح پست می دادیم.هر دو ساعت یکی از بچه ها برای پست بیدار می ماند. من معمولا به جای بچه ها بیدار می ماندم.وقت اذان صبح داشتم می رفتم توی اتاق نماز بخوانم که دیدم حسین درب اتاقی که تعدادی از بچه ها خوابیده اند را باز کرده،مچ اش را گرفتم و گفتم چه کار می کنی داداش جان! چرا در اتاق را باز گذاشتی؟ بچه ها سرما می خورند.رو کرد به من و با خنده خاص خودش گفت: نه داداش! دیشب با این بچه ها کُری داشتیم. شب وقت خواب دیدم آب معدنی های ما نیست.کاشف به عمل آمده بطری های آب معدنی را از واحد ما دزدیده اند. منم در را باز گذاشتم، تا تنبیه شوند.همه این جملات را با همان لبخند و لحن سرشار از شوخ طبعی اش بیان کرد که مرا به خنده انداخته بود.هر طور بود قانع اش کردم که بابا حالا این دفعه را بی خیال ش وصیت نامه شهید محمد استحکامی جهرمی...ادامه مطلب
ما را در سایت وصیت نامه شهید محمد استحکامی جهرمی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alaviyeh96 بازدید : 175 تاريخ : يکشنبه 12 آذر 1396 ساعت: 19:51

  تاسوعای سال ٩٢ بود، بهمون خبر دادند، بچه های  ‏مقاومت، عملیاتی وسیعی تو منطقه ‏زینبیه، اطراف منطقه  ‏حجیره، کردندو  تروریستها رو سه کیلومتری از اطراف  حرم مطهر خانم زینب (س)، دور کردن. صبح زود رفتیم اونجا و محمودرضا رو هم دیدیم ،خیلی از عملیاتی که منجر به تامینِ امنیت حرم خانوم شده بود، خوشحال بود . ‏پرچم سیاهی تو دستش بود و می گفت : خودم از بالای اون ساختمون پایینش اوردم .به اون ساختمون نگاه کردم دیدم پرچم سرخ یاابالفضل رو جاش به اهتزاز در اورده.رسیدیم خیابون جلوی حرم که دو سال احدالناسی جرات رد شدن ازش رو نداشت و  تک تیراندازها حسابش رو می رسیدندو حالا با تلاش محمود رضا و دوستاش، امن شده بود .رفتیم وسط خیابون، رو به حرم وایستادیم، دیدم محمود رضا داره آروم گریه می کنه و سلام می ده: السلا وصیت نامه شهید محمد استحکامی جهرمی...ادامه مطلب
ما را در سایت وصیت نامه شهید محمد استحکامی جهرمی دنبال می کنید

برچسب : محمودرضا, نویسنده : alaviyeh96 بازدید : 169 تاريخ : يکشنبه 12 آذر 1396 ساعت: 19:51

  وقتی شهید میشن نمیتونن بیارنشون عقب،یکی از شهدای مدافع ، ایشونو میبرن یه جا تا به دست داعشیا نیوفته،ولی خودشون شهید میشن و هیچکس نمیدونه آقاسید کجا بودهداعشیا هم که پیداشون میکنن سر و دست و پاشونو جدا میکننآقاسید مادرشونو سال قبل از دست داده بودن،ایشون خواسته بودند که بچه ها برای پیدا کردن پیکرشون به زحمت نیفتند و خودشون می خواستند پیکرشون پیدا نشهاما بعد از چند وقت به خواب یکی از بچه ها میاد و محل  پیکرشون رو میگنو میگن که چون پدرم بیقراره حتما جنازه ی من رو به پدرم برسونین، شهید یکی از ثروتمندان شهر همدان بودند . وصیت نامه شهید محمد استحکامی جهرمی...ادامه مطلب
ما را در سایت وصیت نامه شهید محمد استحکامی جهرمی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alaviyeh96 بازدید : 192 تاريخ : يکشنبه 12 آذر 1396 ساعت: 19:51